همشهری- محسن تولایی: تجربه برگزاری ادوار انتخابات ریاستجمهوری همبستگی مستقیم مشارکت مردم با میزان نفوذ و تأثیر آرایشان در اداره کشور را به همراه داشته است. برداشت عمومی از سهم دولتها در تغییر احوال و شرایط در برخی دورهها آنها را مجددا پای صندوقهای رأی برده و در برخی دورهها انفعال انتخاباتی را رقم زده است. حضور مردم پای صندوقهای رأی منوط به عملکرد دولتهای وقت باشد، وابسته به شرایط تحقق خواست و سلیقه حداکثری سیاسی و اجتماعی آنان در دورههای مختلف بوده است. حسن روحانی، رئیسجمهور طی ۴ سال دوره دوم ریاستجمهوری خود بارها بر این نکته تأکید داشت که مجموعه دولت از نظام جدا نیست و مخالفان نباید تصور کنند با تضعیف و تخریب رئیسجمهور و جایگاه ریاستجمهوری تنها دولت را نشانه میگیرند.
بر همین اساس میانگین مشارکت ادوار انتخابات ریاستجمهوری طی ۱۲ دور گذشته حدود ۶۷.۵ درصد است که در مقایسه با میانگین مشارکت ۵۹.۴ درصدی ادوار ۱۱گانه انتخابات مجلس ۸ درصد بیشتر بوده است. اهمیت جایگاه ریاستجمهوری بهعنوان دومین مقام رسمی کشور و منابع و امکانات در اختیار آن این تفاوت مشارکتی را معنادار ساخته بود. از سال ۷۶ همزمان با بسط آگاهیهای سیاسی و اجتماعی و تقویت برداشت عمومی نسبت به تأثیر انتخابات در بهبود اوضاع کشور میانگین مشارکت ادوار انتخابات ریاستجمهوری بهنحو چشمگیری افزایش یافت و طی ۶ دوره به عدد ۷۳ رسید.
گسترش مطبوعات در نیمه دوم دهه ۷۰، رسانههای اینترنتی در دهه ۸۰ و شبکههای اجتماعی در دهه ۹۰ اگرچه نقش محرک و کلیدی در اقبال عمومی بیشتر به انتخاباتها را ایفا کردند، همزمان انتظارات آنها نسبت به ضریب نفوذ و وزن مؤثر نهادهای انتخاباتی در مجموعه حاکمیت را نیز تنظیم کردند.
مشارکت نزدیک به ۷۰ درصدی مردم در نخستین دور انتخابات ریاستجمهوری حکایت از سقف بالای انتظارات آنها نسبت به نهاد ریاستجمهوری در نظام حاکمیتی جدید داشت. این استقبال رأی در هر دو انتخابات ریاستجمهوری سال ۶۰ نیز تداوم داشت. عزل بنیصدر، در دومین سال جنگ تحمیلی مردم را برای تثبیت شرایط و تقویت خطوط مقدم جبهه راهی صندوقهای رأی کرد تا محمدعلی رجایی را بهعنوان دومین رئیسجمهور انتخاب کنند.
ترور رجایی و شهادت او بیش از یکماه فرصت مسئولیت در این جایگاه را به او نداد. مردم باید به فاصله بسیار کوتاهی بار دیگر دست به انتخاب میزدند. کینه و خشم آنها نسبت به ترورها بالاترین نرخ مشارکت در ادوار انتخاباتی ریاستجمهوری دهه ۶۰ را به نام آیت الله سیدعلی خامنهای در سال ۶۰ با ۷۴.۲۶ درصد ثبت کرد. این رکورد انتخاباتی تا ۱۶ سال بعد که سیدمحمد خاتمی، رئیسجمهور ایران شد، شکسته نشد.
در بررسی مشارکت انتخابات دولت پنجم حجم بالایی از تحلیلها نسبت به رقم خوردن یک مشارکت بینابینی در تراز ۵۰ تا ۵۵ درصد در سالهای میانی جنگ تا پایان دوره سازندگی در میانه دهه ۷۰ به تبعات یک جنگ تحمیلی و فرسایشی ۸ ساله دخیل است. مردم خسته از شرایط، فرزندان خود را راهی خطوط مقدم جبهه کرده بودند و جنگ مقدم بر سیاست بود. آیتالله هاشمیرفسنجانی بیشترین تلاشها را در جبران آسیبهای وارده به زیرساختهای کشور و پروژههای جدید سازندگی کرد، ولی هنوز سیاست در انزوای معیشت سخت و تنگ و اقتصاد کوپنی دهههای ۶۰ و ۷۰ به سر میبرد.
ارتقای مشارکت در پس سازندگی
با پایان دوره سازندگی فصل برداشت نخستین میوههای دوره توسعه سیاسی کشور پس از قریب به یک دهه ثبات مرزها و توسعه زیرساختهای اقتصادی کشور فراهم شده بود. سلیقه و خواست عمومی مردم در ساحت جامعه و سیاست تغییرات اساسی کرده بود و طالب ارائه فرصتهای بیشتر در بازتاب خواست و سلیقهشان در حاکمیت بودند.
سیدمحمد خاتمی برایند دگرگونیهای فکری و سطح زندگی طبقه متوسط جامعه از بطن دوران سازندگی بود و توانست قریب ۸۰ درصد آرای ریاستجمهوری سال ۷۶ را از آن خود کند. او رکورد مشارکت ادوار انتخابات ریاستجمهوری را در دور هفتم شکست. حتی یک دوره بعدتر که جامعه از تب و تاب دوقطبی انتخاباتی علیاکبر ناطقنوری و خاتمی فاصله گرفت، تراز مشارکت سیاسی کشور یک پله بالاتر قرار گرفته بود و ۶۷.۷۷ درصد مردم در انتخابات سال ۸۰ به خاتمی رأی دادند.
آخرین سنگرهای مطالبه
محمود احمدینژاد با فاصله انتخاباتی بسیار کم خود با انبوه نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۴ پدیده غیرقابل انتظار در آن برهه انتخاباتی محسوب میشد که در انتخابات مرحله دوم با ضدیت و طرح شعارهای مخرب علیه آیتالله هاشمیرفسنجانی توانست بر صندلی نهاد ریاستجمهوری تکیه زند. نزدیک به ۶۳ درصد مردم در مرحله اول انتخابات پای صندوقهای رأی آمده بودند و همچنان نرخ مشارکت انتخاباتی مردم تراز قابلقبولی در مقایسه با ۲ انتخابات قبلی داشت. مردمی که با امید به بهبود اوضاع سیاسی داخلی در دولت خاتمی پا به میدان انتخابات ریاستجمهوری گذاشته بودند، با امید به بازسازی مسائل سیاست خارجی ایران از دوره ریاستجمهوری محمود احمدینژاد فاصله گرفتند.
۶ قطعنامه تحریمی شورای امنیت سازمان ملل بالاترین فشارهای سیاست خارجی پس از انقلاب علیه ایران را رقم زده بود. گفتمان تعامل سازنده با جهان در بستر شرایط آشفته سیاست خارجی دولت احمدینژاد پیشاپیش مطالبه اصلی از دولت آتی را مشخص کرده بود. این آخرین سنگر تجلی اراده مردم برای تحقق مطالبات و تغییر شرایط داخلی و خارجی به نفع معیشت خودشان بود.
حسن روحانی با طرح شعارهای نیل به چنین تغییری در سالهای۹۲ و ۹۶ ازجمله بالاترین سطوح مشارکت سیاسی در انتخاباتهای ریاستجمهوری در ادوار ۱۲گانه را رقم زد و حدود ۷۳ درصد مردم را مجاب به حضور پای صندوقهای رأی کرد. اما دولت تدبیروامید نیز یکبار دیگر ذیل تحولات جهانی بازگشت تحریمها را شاهد بود و این بار نه فشارهای سازمان ملل بلکه بازگشت تحریمهای یکجانبه آمریکا از سال ۹۷ را تجربه کرد. اکنون در آستانه انتخابات ۱۴۰۰، هنوز نشانهای از گرم شدن فضای مشارکت دیده نمی شود.
چرا مشارکت سیاسی مهم است؟
بهانه مشارکت برای نیل به یک تغییر در آینده چیست؟ این سؤالی است که بسیاری از چهرههای سیاسی ازجمله عبدالواحد موسویلاری، وزیر کشور دولت اصلاحات در گفتوگو با همشهری پرسیدهاند و میگویند مردم پاسخ چرا باید رأی بدهیم را میخواهند. کاهش مشارکت انتخاباتی بزرگترین دغدغه مجری انتخابات در سال ۱۴۰۰ نیز شده است؛ عبدالرضا رحمانیفضلی، وزیر کشور از فضای سرد و ساکت انتخاباتی میگوید و تأیید حرف خود را نیز مشارکت انتخاباتی ۴۲.۵۷ درصدی مردم در انتخابات مجلس سال ۹۸ آورده است که پایینترین سطح مشارکت در ادوار انتخابات مجلس بود.
از اسفند ۹۸ تا ۱۴۰۰ شرایط چه میزان به نفع مردم تغییر کرده است؟ نامزدهای کلان ریاستجمهوری چه طرح برجسته و شعار غیرقابل چشمپوشی برای وارونه ساختن اوضاع به نفع آینده کشور و مردم دارند؟ جلب اختیارات بیشتر برای تحقق وعدهها و شعارها شاید بتواند برگ برنده اصلی نامزدهای این دوره از انتخابات در قیاس با سایر رقبا باشد.
نظر شما